معنی فارسی impostumes

B1

ایمپوزتوم به نوعی برآمدگی یا ورم در بدن اطلاق می‌شود که به مشکلات یا بیماری‌های خاص اشاره دارد.

An obsolete medical term referring to a swelling or accumulation of pus.

noun
معنی(noun):

An abscess.

example
معنی(example):

در برخی فرهنگ ها، ایمپوزتوم ها نشانه ای از بیماری به حساب می آمدند.

مثال:

In some cultures, impostumes were believed to be a sign of illness.

معنی(example):

این اصطلاح 'ایمپوزتوم ها' به ندرت در پزشکی مدرن استفاده می‌شود.

مثال:

The term 'impostumes' is rarely used in modern medicine.

معنی فارسی کلمه impostumes

: معنی impostumes به فارسی

ایمپوزتوم به نوعی برآمدگی یا ورم در بدن اطلاق می‌شود که به مشکلات یا بیماری‌های خاص اشاره دارد.