معنی فارسی impostorism

B1

احساسی که فرد خود را به عنوان یک تقلبی می‌بیند، به ویژه در زمینه موفقیت‌ها و قابلیت‌های خود.

The feeling that one is a fraud or not deserving of their accomplishments.

example
معنی(example):

او با حس تقلبی بودن علیرغم موفقیت‌هایش دست و پنجه نرم کرد.

مثال:

He struggled with impostorism despite his achievements.

معنی(example):

احساس تقلبی بودن می‌تواند بر هر کسی که احساس می‌کند شایسته موفقیت خود نیست تأثیر بگذارد.

مثال:

Impostorism can affect anyone who feels undeserving of their success.

معنی فارسی کلمه impostorism

: معنی impostorism به فارسی

احساسی که فرد خود را به عنوان یک تقلبی می‌بیند، به ویژه در زمینه موفقیت‌ها و قابلیت‌های خود.