معنی فارسی imprescience
B1اصل یا علم مرتبط با آثار هنری و نحوهی ارائه آنها.
The principle or science related to artistic works and their presentation.
- OTHER
example
معنی(example):
علمی جدید در ارائه هنری به نام علم نشر وجود دارد.
مثال:
Imprescience is a new concept in artistic presentation.
معنی(example):
بحث در مورد علم نشر راههای جدیدی برای بررسی گشود.
مثال:
The discussion of imprescience opened new avenues for exploration.
معنی فارسی کلمه imprescience
:
اصل یا علم مرتبط با آثار هنری و نحوهی ارائه آنها.