معنی فارسی imprescribable

B2

غیرقابل توصیف، به گونه‌ای که نمی‌توان آن را با کلمات بازگو کرد.

Unable to be described or expressed in words.

example
معنی(example):

زیبایی غروب آفتاب غیرقابل توصیف بود.

مثال:

The beauty of the sunset was imprescribable.

معنی(example):

برخی از تجربیات به سادگی غیرقابل توصیف هستند.

مثال:

Some experiences are simply imprescribable.

معنی فارسی کلمه imprescribable

: معنی imprescribable به فارسی

غیرقابل توصیف، به گونه‌ای که نمی‌توان آن را با کلمات بازگو کرد.