معنی فارسی impressible

B1

قابل تحت تأثیر قرار گرفتن، دارای توانایی برای تغییر یا تأثیرپذیری.

Capable of being influenced or affected easily.

example
معنی(example):

او یک کودک تحت تأثیر قرار پذیر بود که اغلب تحت تأثیر همسالانش قرار می‌گرفت.

مثال:

She was an impressible child, often swayed by peers.

معنی(example):

افراد تحت تأثیر قرار پذیر ممکن است نظرات خود را به راحتی تغییر دهند.

مثال:

Impressible individuals may change their opinions easily.

معنی فارسی کلمه impressible

: معنی impressible به فارسی

قابل تحت تأثیر قرار گرفتن، دارای توانایی برای تغییر یا تأثیرپذیری.