معنی فارسی impressibleness

B1

قابلیت تحت تأثیر قرار گرفتن یا تحت تأثیر احساسات و تفکرات دیگران قرار گرفتن.

The quality of being easily impressed or influenced.

example
معنی(example):

قابلیت تاثیرپذیری او به او اجازه می‌دهد حتی جزئیات کوچک را متوجه شود.

مثال:

Her impressibleness allows her to notice even small details.

معنی(example):

تاثیرپذیری می‌تواند در خلاقیت یک شمشیر دولبه باشد.

مثال:

Impressibleness can be a double-edged sword in creativity.

معنی فارسی کلمه impressibleness

: معنی impressibleness به فارسی

قابلیت تحت تأثیر قرار گرفتن یا تحت تأثیر احساسات و تفکرات دیگران قرار گرفتن.