معنی فارسی impressionableness

B1

کیفیت یا حالت تحت تأثیر قرار گرفتن.

The quality of being impressionable.

example
معنی(example):

تأثیرپذیری نوجوانان می‌تواند به انتخاب‌های متعددی منجر شود.

مثال:

The impressionableness of teenagers can lead to many choices.

معنی(example):

باید به آنها راهنمایی کنیم به خاطر تأثیرپذیریشان.

مثال:

We must guide them due to their impressionableness.

معنی فارسی کلمه impressionableness

: معنی impressionableness به فارسی

کیفیت یا حالت تحت تأثیر قرار گرفتن.