معنی فارسی impressionary
B2امپرسیونی، به مفاهیم یا تکنیکهایی اشاره دارد که مرتبط با سبک امپرسیونیسم هستند و بر تأثیرات و احساسات لحظهای تأکید دارند.
Relating to the techniques or characteristics of impressionism, often emphasizing the momentary effects of light and color.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبک امپرسیونی هنرمند به بسیاری جذب شد.
مثال:
The artist's impressionary style appealed to many.
معنی(example):
تکنیکهای امپرسیونی در کار او مرکزی بودند.
مثال:
Impressionary techniques were central to his work.
معنی فارسی کلمه impressionary
:
امپرسیونی، به مفاهیم یا تکنیکهایی اشاره دارد که مرتبط با سبک امپرسیونیسم هستند و بر تأثیرات و احساسات لحظهای تأکید دارند.