معنی فارسی imprevisibility
B1غیرقابل پیشبینی بودن، ویژگی چیزی است که نمیتوان به آسانی آن را پیشبینی کرد یا حدس زد.
The quality of being unpredictable or unable to be foreseen.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل پیشبینی بودن آب و هوا برنامهریزی را دشوار میکند.
مثال:
The imprevisibility of the weather makes planning difficult.
معنی(example):
در مالی، غیرقابل پیشبینی بودن بازارها میتواند به زیانهای غیرمنتظره منجر شود.
مثال:
In finance, the imprevisibility of markets can lead to unexpected losses.
معنی فارسی کلمه imprevisibility
:
غیرقابل پیشبینی بودن، ویژگی چیزی است که نمیتوان به آسانی آن را پیشبینی کرد یا حدس زد.