معنی فارسی imprevisible
B1غیرقابل پیشبینی، به معنای ویژگی چیزی است که نمیتوان آن را پیشبینی کرد.
Not able to be predicted; uncertain.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت غیرقابل پیشبینی تصمیمات او اغلب تیمش را شگفتزده میکرد.
مثال:
The imprevisible nature of his decisions often surprised his team.
معنی(example):
حالتهای غیرقابل پیشبینی او راحتی را در نحوه نزدیک شدن به او سخت میکرد.
مثال:
Her imprevisible moods made it hard to know how to approach her.
معنی فارسی کلمه imprevisible
:
غیرقابل پیشبینی، به معنای ویژگی چیزی است که نمیتوان آن را پیشبینی کرد.