معنی فارسی impromptuist

B1

بداهه‌نگار، فردی که به خوبی می‌تواند بدون آمادگی قبلی عمل کرده یا اجرا کند.

A person who performs or acts without preparation; a person skilled in improvisation.

example
معنی(example):

بداهه‌نگار با حاضر جوابی سریع خود تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

The impromptuist captivated the audience with his quick wit.

معنی(example):

به عنوان یک بداهه‌نگار، او در موقعیت‌های غیرمنتظره به خوبی عمل می‌کند.

مثال:

As an impromptuist, she thrives in unexpected situations.

معنی فارسی کلمه impromptuist

: معنی impromptuist به فارسی

بداهه‌نگار، فردی که به خوبی می‌تواند بدون آمادگی قبلی عمل کرده یا اجرا کند.