معنی فارسی imputting
B1وارد کردن، ثبت کردن؛ به عملی اطلاق میشود که شامل اضافه کردن دادهها یا اطلاعات به یک سیستم یا سند است.
The act of entering data or information into a system or document.
- VERB
example
معنی(example):
او افکارش را در سند وارد میکند.
مثال:
She is imputting her thoughts into the document.
معنی(example):
وارد کردن درست دادهها برای تحلیل ضروری است.
مثال:
Imputting data correctly is crucial for the analysis.
معنی فارسی کلمه imputting
:
وارد کردن، ثبت کردن؛ به عملی اطلاق میشود که شامل اضافه کردن دادهها یا اطلاعات به یک سیستم یا سند است.