معنی فارسی imrt
B1بخشی از یک اصطلاح فنی یا علمی، ممکن است شناخته شده نباشد.
A specific term; commonly used in a technical or academic context.
- OTHER
example
معنی(example):
Imrt اصطلاحی مرتبط با فناوری است.
مثال:
Imrt is a term related to technology.
معنی(example):
بسیاری از مردم در حال یادگیری درباره imrt هستند.
مثال:
Many people are learning about imrt.
معنی فارسی کلمه imrt
:
بخشی از یک اصطلاح فنی یا علمی، ممکن است شناخته شده نباشد.