معنی فارسی in — measure

B1

در اندازه، عبارتی برای توصیف سطح یا درجه‌ای از چیزی.

To some extent; partially; to a certain degree.

example
معنی(example):

در اندازه، او موفق بود.

مثال:

In measure, he was successful.

معنی(example):

در اندازه به معنای تا حدی است.

مثال:

In measure means to some extent.

معنی فارسی کلمه in — measure

: معنی in — measure به فارسی

در اندازه، عبارتی برای توصیف سطح یا درجه‌ای از چیزی.