معنی فارسی in a hurry

B1

وضعیتی که در آن فرد به دنبال انجام کاری به سرعت است.

In a rush; needing to do something quickly.

example
معنی(example):

من برای رسیدن به مدرسه عجله داشتم.

مثال:

I was in a hurry to get to school.

معنی(example):

او همیشه در عجله صبحانه می‌خورد.

مثال:

She always eats breakfast in a hurry.

معنی فارسی کلمه in a hurry

: معنی in a hurry به فارسی

وضعیتی که در آن فرد به دنبال انجام کاری به سرعت است.