معنی فارسی in arms
B2عبارتی برای توصیف شرایطی که فردی در آغوش شخص دیگری است.
Referring to being held or supported physically.
- IDIOM
example
معنی(example):
کودک در آغوش مادرش بود.
مثال:
The child was in arms of her mother.
معنی(example):
او در زمان اعتراض با دوستانش در آغوش هم ایستاده بود.
مثال:
He stood in arms with his friends during the protest.
معنی فارسی کلمه in arms
:
عبارتی برای توصیف شرایطی که فردی در آغوش شخص دیگری است.