معنی فارسی in concert
B2به صورت مشترک و هماهنگ عمل کردن.
Doing something together and in harmony.
- IDIOM
example
معنی(example):
موسیقیدانان دیشب در کنسرت اجرا کردند.
مثال:
The musicians played in concert last night.
معنی(example):
آنها به طور مشترک برای اتمام پروژه کار کردند.
مثال:
They worked in concert to complete the project.
معنی فارسی کلمه in concert
:
به صورت مشترک و هماهنگ عمل کردن.