معنی فارسی incomputable
B2غیر قابل محاسبه، به معنای اینکه چیزی نمیتواند با استفاده از روشهای استاندارد محاسبه شود.
Not able to be computed or calculated.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not computable; that cannot be computed.
example
معنی(example):
برخی مسائل با تکنولوژی کنونی قابل محاسبه نیستند.
مثال:
Some problems are incomputable with current technology.
معنی(example):
فرمول یک نتیجه غیرقابل محاسبه را نشان داد.
مثال:
The formula demonstrated an incomputable result.
معنی فارسی کلمه incomputable
:
غیر قابل محاسبه، به معنای اینکه چیزی نمیتواند با استفاده از روشهای استاندارد محاسبه شود.