معنی فارسی in convoy
B2عبارتی که به معنای حرکت گروهی از وسایل نقلیه به دنبال یکدیگر برای امنیت بیشتر است.
Traveling together in a group for safety.
- IDIOM
example
معنی(example):
کامیونها برای ایمنی در کاروان حرکت کردند.
مثال:
The trucks traveled in convoy for safety.
معنی(example):
نیروهای نظامی در کاروان حرکت کردند تا از حملات جلوگیری کنند.
مثال:
The military moved in convoy to avoid attacks.
معنی فارسی کلمه in convoy
:
عبارتی که به معنای حرکت گروهی از وسایل نقلیه به دنبال یکدیگر برای امنیت بیشتر است.