معنی فارسی in deep water
B2وضعیت دشواری که شخص در آن احساس خطر یا نگرانی میکند.
In a situation that is difficult or risky.
- IDIOM
example
معنی(example):
من در این ترم در آبهای عمیق با درسهایم هستم.
مثال:
I am in deep water with my studies this semester.
معنی(example):
او متوجه شد که در آبهای عمیق است وقتی که مهلت را از دست داد.
مثال:
He realized he was in deep water when he missed the deadline.
معنی فارسی کلمه in deep water
:
وضعیت دشواری که شخص در آن احساس خطر یا نگرانی میکند.