معنی فارسی in full face
B1از نظر هنری، در دید کامل به نمایی اطلاق میشود که کل صورت یا ویژگیهای شخص نشان داده شود.
A perspective that displays an object or person directly facing the observer.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنرمند پرتره را بهطور کامل نقاشی کرد تا ویژگیهای سوژه را به تصویر بکشد.
مثال:
The artist painted the portrait in full face to capture the subject's features.
معنی(example):
عکس، مدل را به صورت کامل نشان داد و زیبایی او را برجسته کرد.
مثال:
The photo showed the model in full face, highlighting her beauty.
معنی فارسی کلمه in full face
:
از نظر هنری، در دید کامل به نمایی اطلاق میشود که کل صورت یا ویژگیهای شخص نشان داده شود.