معنی فارسی in full sail

B2

در حال حاضر به حداکثر ظرفیت یا شدت، به ویژه در شرایطی که بر اساس آن وسیله نقلیه یا وسیله‌ای به حداکثر ظرفیت عمل می‌کند.

Operating at maximum capacity or intensity.

example
معنی(example):

کشتی در حال داشتن باد کامل در اقیانوس بود.

مثال:

The ship was in full sail across the ocean.

معنی(example):

آنها در حال کار با تمام توان روی پروژه بودند.

مثال:

They were working in full sail on the project.

معنی فارسی کلمه in full sail

: معنی in full sail به فارسی

در حال حاضر به حداکثر ظرفیت یا شدت، به ویژه در شرایطی که بر اساس آن وسیله نقلیه یا وسیله‌ای به حداکثر ظرفیت عمل می‌کند.