معنی فارسی in marriage

B1

یک حالت قانونی و اجتماعی که در آن دو نفر به عنوان همسر شناخته می‌شوند.

The legally or formally recognized union of two people as partners.

example
معنی(example):

آنها در ازدواج خوشبختی را یافتند.

مثال:

They found happiness in marriage.

معنی(example):

اعتماد در ازدواج مهم است.

مثال:

Trust is important in marriage.

معنی فارسی کلمه in marriage

: معنی in marriage به فارسی

یک حالت قانونی و اجتماعی که در آن دو نفر به عنوان همسر شناخته می‌شوند.