معنی فارسی in memory of

B2

عبارتی برای نشان دادن احترام به یاد کسی که فوت کرده است.

A phrase used to honor someone who has passed away.

example
معنی(example):

ما در یاد پدربزرگم درختی کاشتیم.

مثال:

We planted a tree in memory of my grandfather.

معنی(example):

یک تابلوی یادبود برای قربانیان قرار داده شد.

مثال:

A plaque was placed in memory of the victims.

معنی فارسی کلمه in memory of

: معنی in memory of به فارسی

عبارتی برای نشان دادن احترام به یاد کسی که فوت کرده است.