معنی فارسی in one's own person
B2عبارتی است که به معنی شخصی حضور یافتن یا خود را به نمایش گذاشتن است.
To be physically present or to act as oneself.
- IDIOM
example
معنی(example):
هنرمند به شخصه به گالری آمد.
مثال:
The artist came in his own person to the gallery.
معنی(example):
او ایدههایش را به شخصه ارائه داد.
مثال:
She presented her ideas in her own person.
معنی فارسی کلمه in one's own person
:عبارتی است که به معنی شخصی حضور یافتن یا خود را به نمایش گذاشتن است.