معنی فارسی in order for
B2به منظور اینکه، برای رسیدن به نتیجهای خاص.
Used to indicate a purpose or reason.
- PREPOSITION
example
معنی(example):
برای موفقیت شما، باید سخت کار کنید.
مثال:
In order for you to succeed, you must work hard.
معنی(example):
برای اینکه طرح عمل کند، به زمان بیشتری نیاز داریم.
مثال:
In order for the plan to work, we need more time.
معنی فارسی کلمه in order for
:
به منظور اینکه، برای رسیدن به نتیجهای خاص.