معنی فارسی in place of

B1

به جای، به معنای استفاده یا انتخاب گزینه دیگر.

As a substitute for something.

preposition
معنی(preposition):

Instead of

example
معنی(example):

او به جای همکارش کار کرد.

مثال:

She worked in place of her colleague.

معنی(example):

او از مداد به جای خودکار استفاده کرد.

مثال:

He used a pencil in place of a pen.

معنی فارسی کلمه in place of

: معنی in place of به فارسی

به جای، به معنای استفاده یا انتخاب گزینه دیگر.