معنی فارسی in tandem
B2بهصورت همزمان یا هماهنگ با یکدیگر انجام دادن کارها.
Working together in coordination.
- IDIOM
example
معنی(example):
دو شرکت در پروژه به صورت همزمان کار میکنند.
مثال:
The two companies are working in tandem on the project.
معنی(example):
آنها به صورت همزمان دویدند تا مسابقه را با هم تمام کنند.
مثال:
They ran in tandem to finish the race together.
معنی فارسی کلمه in tandem
:
بهصورت همزمان یا هماهنگ با یکدیگر انجام دادن کارها.