معنی فارسی intangible
C1 /ɪnˈtændʒəbəl/چیزی که قابل لمس یا اندازه‌گیری نیست و بیشتر در احساسات و مفاهیم وجود دارد.
Something that cannot be touched or measured; not having physical presence.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Anything intangible
معنی(noun):
Incorporeal property that is saleable though not material, such as bank deposits, stocks, bonds, and promissory notes
adjective
معنی(adjective):
Incapable of being perceived by the senses; incorporeal
example
معنی(example):
عشق یک احساس نامحسوس است.
مثال:
Love is an intangible feeling.
معنی(example):
مزایای دوستی اغلب نامحسوس هستند.
مثال:
The benefits of friendship are often intangible.
معنی فارسی کلمه intangible
:
چیزی که قابل لمس یا اندازه‌گیری نیست و بیشتر در احساسات و مفاهیم وجود دارد.
