معنی فارسی in the balance
B2به معنای نا مشخص بودن یا در وضعیت عدم قطعیت قرار داشتن.
In a situation where the outcome is uncertain.
- IDIOM
example
معنی(example):
آینده او بعد از مصاحبه در حال تصمیمگیری است.
مثال:
His future is in the balance after the interview.
معنی(example):
موفقیت تیم در این فصل تحت تاثیر است.
مثال:
The team’s success is in the balance this season.
معنی فارسی کلمه in the balance
:
به معنای نا مشخص بودن یا در وضعیت عدم قطعیت قرار داشتن.