معنی فارسی in the belief that

B2

باوری که فرد به چیزی دارد و بر اساس آن عمل می‌کند.

Holding a conviction or assumption about something.

example
معنی(example):

او با این باور رفت که او برمی‌گردد.

مثال:

She left in the belief that he would come back.

معنی(example):

آنها با این باور عمل کردند که کار درستی انجام می‌دهند.

مثال:

They acted in the belief that they were doing the right thing.

معنی فارسی کلمه in the belief that

: معنی in the belief that به فارسی

باوری که فرد به چیزی دارد و بر اساس آن عمل می‌کند.