معنی فارسی in the cause of
B2در مسیر یا هدف یک دلیل یا ایده خاص فعالیت کردن.
In support or pursuit of a specific reason or idea.
- PREPOSITION
example
معنی(example):
او در راستای کمک به جامعه داوطلبانه کار کرد.
مثال:
She volunteered in the cause of helping the community.
معنی(example):
او در راه عدالت مبارزه کرد.
مثال:
He fought in the cause of justice.
معنی فارسی کلمه in the cause of
:
در مسیر یا هدف یک دلیل یا ایده خاص فعالیت کردن.
