معنی فارسی in the clear

B2

در وضعیتی بدون مشکل یا نگرانی.

In a situation where there are no problems or concerns.

example
معنی(example):

بعد از حل مشکل، ما اکنون در وضعیت خوبی هستیم.

مثال:

After solving the problem, we are in the clear now.

معنی(example):

او بعد از قبولی در امتحان احساس راحتی کرد.

مثال:

He felt in the clear after passing the exam.

معنی فارسی کلمه in the clear

: معنی in the clear به فارسی

در وضعیتی بدون مشکل یا نگرانی.