معنی فارسی in the clutch

B2

در شرایط بحرانی یا فشار، اشاره به توانایی فرد برای انجام کارها به درستی.

In critical situations; demonstrating skill under pressure.

example
معنی(example):

او در لحظات حساس بازی به خوبی عمل کرد.

مثال:

He performed well in the clutch during the game.

معنی(example):

در شرایط حساس، او همیشه کار را انجام می‌دهد.

مثال:

In the clutch, she always gets the job done.

معنی فارسی کلمه in the clutch

: معنی in the clutch به فارسی

در شرایط بحرانی یا فشار، اشاره به توانایی فرد برای انجام کارها به درستی.