معنی فارسی in touch
B2در تماس بودن، به معنای برقرار کردن ارتباط با کسی.
To maintain communication with someone.
- IDIOM
example
معنی(example):
ما باید بعد از سفر در تماس باشیم.
مثال:
We should keep in touch after the trip.
معنی(example):
من دوست دارم با دوستانم در ارتباط باشم.
مثال:
I like to stay in touch with my friends.
معنی فارسی کلمه in touch
:
در تماس بودن، به معنای برقرار کردن ارتباط با کسی.