معنی فارسی in training

B1

فرآیند یادگیری و آماده شدن برای یک وظیفه یا شغل خاص.

The process of learning or developing skills.

example
معنی(example):

او در حال حاضر در حال تمرین برای ماراتن است.

مثال:

She is currently in training for the marathon.

معنی(example):

کارمندان در حال گذراندن دوره آموزشی برای بهبود مهارت‌های خود هستند.

مثال:

The employees are in training to improve their skills.

معنی فارسی کلمه in training

: معنی in training به فارسی

فرآیند یادگیری و آماده شدن برای یک وظیفه یا شغل خاص.