معنی فارسی in-going

B1

ترافیک یا جریان وسیله نقلیه که به یک منطقه وارد می‌شود.

Vehicles or people that are entering a particular area.

example
معنی(example):

ترافیک در حال ورود برای چند مایل متوقف شده بود.

مثال:

The in-going traffic was backed up for miles.

معنی(example):

او باید از میان وسایل نقلیه در حال ورود عبور کند تا جای پارک پیدا کند.

مثال:

He had to navigate through in-going vehicles to find a spot.

معنی فارسی کلمه in-going

: معنی in-going به فارسی

ترافیک یا جریان وسیله نقلیه که به یک منطقه وارد می‌شود.