معنی فارسی in-ribbons

B1

به معنی حالتی است که چیزهایی در هم و به صورت آرایش‌های نامنظم و پیچیده یا برشی قرار گرفته‌اند، معمولاً به زیبایی و تزئین مربوط است.

In a state of being tangled or arranged in decorative strips.

example
معنی(example):

هدیه به زیبایی با روبان‌ها بسته شده بود.

مثال:

The gift was beautifully wrapped in ribbons.

معنی(example):

بعد از جشن، تزئینات در همه جا به صورت روبان باقی ماند.

مثال:

After the celebration, the decorations were left in ribbons everywhere.

معنی فارسی کلمه in-ribbons

: معنی in-ribbons به فارسی

به معنی حالتی است که چیزهایی در هم و به صورت آرایش‌های نامنظم و پیچیده یا برشی قرار گرفته‌اند، معمولاً به زیبایی و تزئین مربوط است.