معنی فارسی inaccessibility
B2عدم دسترسی به معنی نداشتن قابلیت دسترسی یا ورود به یک مکان یا چیز.
The quality of being inaccessible; being difficult or impossible to reach.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم دسترسی به روستای دورافتاده باعث شد تأمین مایحتاج دشوار شود.
مثال:
The inaccessibility of the remote village made supplies difficult to deliver.
معنی(example):
عدم دسترسی به محل تحقیق باعث ایجاد مشکل برای تیم تحقیقاتی شد.
مثال:
Inaccessibility to the site hindered the research team.
معنی فارسی کلمه inaccessibility
:
عدم دسترسی به معنی نداشتن قابلیت دسترسی یا ورود به یک مکان یا چیز.