معنی فارسی inaccessibly

B2

به صورت غیر قابل دسترسی، به روشی که به سختی یا به هیچ وجه نمی‌توان به چیزی رسید.

In a manner that makes something impossible to reach or access.

example
معنی(example):

کوه برای صخره‌نوردان تازه‌کار به طرز غیر قابل دسترسی شیب‌دار بود.

مثال:

The mountain was inaccessibly steep for novice climbers.

معنی(example):

کتابخانه در طبقه بالا به طرز غیر قابل دسترسی قرار داشت.

مثال:

The library was located inaccessibly on the top floor.

معنی فارسی کلمه inaccessibly

: معنی inaccessibly به فارسی

به صورت غیر قابل دسترسی، به روشی که به سختی یا به هیچ وجه نمی‌توان به چیزی رسید.