معنی فارسی inactivities

B1

عدم فعالیت، حالتی که در آن شخص یا گروه هیچ کار خاصی انجام نمی‌دهد.

The state of being inactive or not engaged in any activities.

example
معنی(example):

عدم فعالیت او در تابستان باعث شد که احساس کسلی کند.

مثال:

His inactivities during the summer made him feel bored.

معنی(example):

عدم فعالیت گروه منجر به از دست دادن فرصت‌ها شد.

مثال:

The inactivities of the group led to missed opportunities.

معنی فارسی کلمه inactivities

: معنی inactivities به فارسی

عدم فعالیت، حالتی که در آن شخص یا گروه هیچ کار خاصی انجام نمی‌دهد.