معنی فارسی inactively

B1

به طور غیرفعال، به معنای عدم حرکت یا فعالیت.

In a manner that is not active; without action or energy.

example
معنی(example):

او تمام بعدازظهر به طور غیرفعال روی مبل نشسته بود.

مثال:

She sat inactively on the couch all afternoon.

معنی(example):

او به طور غیرفعال فیلم را بدون هیچ اشتیاقی تماشا کرد.

مثال:

He inactively watched the movie without any enthusiasm.

معنی فارسی کلمه inactively

: معنی inactively به فارسی

به طور غیرفعال، به معنای عدم حرکت یا فعالیت.