معنی فارسی inactivation

B1

غیرفعال‌سازی، فرآیند از بین بردن یا غیرفعال کردن توانایی یک موجود زنده یا شیمیایی.

The process of making something inactive or less active.

example
معنی(example):

غیرفعال‌سازی ویروس برای آزمایش بسیار مهم بود.

مثال:

The inactivation of the virus was crucial to the experiment.

معنی(example):

غیرفعال‌سازی می‌تواند به دلیل عوامل محیطی اتفاق بیفتد.

مثال:

Inactivation can occur due to environmental factors.

معنی فارسی کلمه inactivation

: معنی inactivation به فارسی

غیرفعال‌سازی، فرآیند از بین بردن یا غیرفعال کردن توانایی یک موجود زنده یا شیمیایی.