معنی فارسی inadequative

B1

ناقص و ناکافی، به معنی عدم توانایی در برآوردن نیازها یا استانداردها.

Lacking in adequacy; insufficient to meet a particular requirement.

example
معنی(example):

پاسخ او ناکافی بود و نتوانست به مسئله اصلی بپردازد.

مثال:

His response was inadequative, failing to address the main issue.

معنی(example):

معلم کار دانش‌آموز را برای تکلیف ناکافی پیدا کرد.

مثال:

The teacher found the student's work inadequative for the assignment.

معنی فارسی کلمه inadequative

: معنی inadequative به فارسی

ناقص و ناکافی، به معنی عدم توانایی در برآوردن نیازها یا استانداردها.