معنی فارسی inadmissibly
B2به شیوهای غیرقابل پذیرش انجام شده است.
In a manner that is not allowed or accepted.
- ADVERB
example
معنی(example):
این اطلاعات به طور غیرقابل پذیرش در محاکمه ارائه شد.
مثال:
The information was inadmissibly presented in the trial.
معنی(example):
مدارک نمیتوانند به طور غیرقابل پذیرش به رسانهها نشت پیدا کنند.
مثال:
Documents cannot be inadmissibly leaked to the media.
معنی فارسی کلمه inadmissibly
:
به شیوهای غیرقابل پذیرش انجام شده است.