معنی فارسی inadvertisement
B2تبلیغ نادرست یا ناکافی که میتواند بر نتیجهای موثر باشد.
Inadequate or wrong advertisement leading to poor outcomes.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تبلیغ صحیح رویداد باعث شد تعداد کمتری نسبت به انتظار شرکت کنند.
مثال:
The inadvertisement of the event caused fewer attendees than expected.
معنی(example):
شرکت به دلیل عدم تبلیغ محصول جدید خود با مشکلاتی مواجه شد.
مثال:
The company faced issues due to the inadvertisement of their new product.
معنی فارسی کلمه inadvertisement
:
تبلیغ نادرست یا ناکافی که میتواند بر نتیجهای موثر باشد.