معنی فارسی inadvisability

B2

عدم توصیه، نادرستی یا نامناسب بودن کاری که معمولاً عواقب منفی دارد.

The state of being unwise or not recommended.

example
معنی(example):

عدم توصیه به بیرون رفتن در طوفان برای همه واضح بود.

مثال:

The inadvisability of going out in the storm was clear to everyone.

معنی(example):

کارشناسان درباره عدم توصیه به اتخاذ تصمیمات شتابزده صحبت کردند.

مثال:

Experts spoke about the inadvisability of making hasty decisions.

معنی فارسی کلمه inadvisability

: معنی inadvisability به فارسی

عدم توصیه، نادرستی یا نامناسب بودن کاری که معمولاً عواقب منفی دارد.