معنی فارسی inapostate
B1بیاعتقادی به معنی عدم وفاداری به یک مکتب فکری یا مذهبی.
Someone who has abandoned their faith or principle.
- NOUN
example
معنی(example):
او در جامعهاش به عنوان یک بیاعتقاد شناخته میشد.
مثال:
She was viewed as an inapostate in her community.
معنی(example):
در نظر گرفته شدن به عنوان یک بیاعتقاد میتواند چالشبرانگیز باشد.
مثال:
Being considered an inapostate can be challenging.
معنی فارسی کلمه inapostate
:
بیاعتقادی به معنی عدم وفاداری به یک مکتب فکری یا مذهبی.