معنی فارسی inapparently
B1بهطور نامحسوس به معنای عدم به وضوح قابل مشاهده بودن چیزی.
Not clearly apparent or visible; subtly.
- ADVERB
example
معنی(example):
بهطور نامحسوس، او کسی بود که پشت تصمیم بود.
مثال:
Inapparently, he was the one behind the decision.
معنی(example):
بهطور نامحسوس، مهارتهای او تأثیر بزرگی داشت.
مثال:
Inapparently, her skills made a big impact.
معنی فارسی کلمه inapparently
:
بهطور نامحسوس به معنای عدم به وضوح قابل مشاهده بودن چیزی.