معنی فارسی inapt

B2 /ɪnæpt/

عدم توانایی یا عدم تطابق در یک فعالیت خاص.

Lacking skill or ability; incompetent.

adjective
معنی(adjective):

Unapt

example
معنی(example):

او در حل معما ناتوان بود.

مثال:

He was inapt at solving the puzzle.

معنی(example):

اظهارات ناتوان او وضعیت را ناخوشایند کرد.

مثال:

Her inapt remarks made the situation awkward.

معنی فارسی کلمه inapt

: معنی inapt به فارسی

عدم توانایی یا عدم تطابق در یک فعالیت خاص.